داغ داغ داغ مروارید اول از صدف بیرون اومد
و کلی هم بیتابی میکنه امروز هم کلی نق زد و من بغلش کردم و باهم خونه ر و گشت میزدیم که بهداد قسمت پلاستیکی پستونکش رو کرد دهنش و صدای چیک چیک اومد من نگا کردم دیدم بعله یه دندون خعلی کوچولو رو لثه ى پایینش جوونه زده از خوشحالی چشام پر اشک شده بود
خداجونم ممنون
راستی یادم رفته بود تو پست قبلی بگم
بهداد منو شدىدا دوست داره و هر وقت تو هر وضعیتی باشه منو دیدنی کلی ذوق میکنه و میخنده و دست و پا میزنه تا بغلش بگیرم
به من میگه أبأ و منو دیدنی لب زیرینش رو میبره زیر لب بالاییش و بوس میکنه منو
خدایا ممنون بابت بهترین دادت
الآن که دارم مینویسم بهداد داره شدیدا بیتابی میکنه و تب شدید داره که امیدوارم هر چه زودتر خوب بشه گرچه ما فهمیدیم که دلیلش مرواریدای کوچیک و خوشگلشه
سری دوازدهم از عکسای بهداد
بهداد و اولین دیدار با دریای خزر
مایه سفر ناگهانی به شمال کشور داشتیم که اولین سفر بهداد به شمال کشور محسوب میشه
اینم عکسا
راننده کوچولوی ما
اینجال هم نق میزدی منم بغلت کردم و باهم دوتایی کلی قدم زدیم بعدش رسیدیم پارک و اخرشم بابایی رسید و این عکسو ازمون انداخت
و لحظه دیدار با دریا
از اونجا که اقا کوچولوی ما اصلا با اب میونه ی خوبی نداره از دریا خوشش نیومد
این دوتا عکس هم موقع برگشتن ازت گرفتیم
یادت نره
بی نهایت دوست دارم